پایگاه شعر امام حسن مجتبی (ع)

[ اشعار مدح ، مناجات ، ولادت و شهادت ]

پایگاه شعر امام حسن مجتبی (ع)

[ اشعار مدح ، مناجات ، ولادت و شهادت ]

امام مجتبی (علیه السلام) فرموده است:
پرهیزکاری در بازگشت « به سوی خدا » و سررشته هر حکمت، و شرافت هر کار است، و هر کس از پرهیزکاران به کامیابی رسید به وسیله تقوا بوده است.
(تحف العقول، ص 234)

سکوت، زهر شد و در گلوی مجنون ریخت
دل شکسته ی لیلا از این مصیبت سوخت

به یاد خاطره های کریم آل عبا
تمام خاطره هایم در اوج غربت سوخت


سکوت گفتم و یادم سکوت او آمد
و زهر گفتم و یادم ز زهر خوردن او

و تیر آه به قلبم نشست و کردم یاد
ز تیرهای کفن دوز بسته بر تن او


وراثتی است بِلا شک غریب ماندن ما
چرا که غربت شیعه ز غربت زهراست

و بر غریب مدینه سزاست گرییدن
که پای ثابت این روضه حضرت زهراست


همان کسی که غریبانه باز مسموم است
به دست همسر خود در میان خانه ی خویش

پرستویی است مهاجر ولی شکسته پر است
و زخم خورده فتاده کنار لانه ی خویش


کسی که سبزترین جامه را به تن دارد
نگفت علّت سبزی پیکرش از چیست

و طشت داد شهادت، غریب مطلق، اوست
چرا که پاره جگر تر از او در عالم نیست


همان کسی که شنیده به وقت کودکی اش
صدای یا ابتاه و شکستن در را

میان کوچه ی باریک، بی شک، این کودک
همان کسی است که برده به خانه مادر را


رسید دشمن بی شرم و سد راه نمود
و ابرهای سیه روی ماه پاره نشست

و با دو دست بزرگ و ضُمُخت و سنگینش
چنان به صورت او زد که گوشواره شکست


شکست آینه اش در هجوم سنگ ستم
خمید قامتش اما عبای مادر شد

و خورد خون دل و با کسی نگفت چه دید
که جان به لب شد و آخر فدای مادر شد


سعید توفیقی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی