پایگاه شعر امام حسن مجتبی (ع)

[ اشعار مدح ، مناجات ، ولادت و شهادت ]

پایگاه شعر امام حسن مجتبی (ع)

[ اشعار مدح ، مناجات ، ولادت و شهادت ]

امام مجتبی (علیه السلام) فرموده است:
پرهیزکاری در بازگشت « به سوی خدا » و سررشته هر حکمت، و شرافت هر کار است، و هر کس از پرهیزکاران به کامیابی رسید به وسیله تقوا بوده است.
(تحف العقول، ص 234)

۱۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر مدح و مناجات با امام حسن مجتبی» ثبت شده است

سفره بگشای دوباره که ملائک گیرند
آسمانها ز درت ریزه ی نان میگیرند

بر سر عرش خدا سایه ی لطف حسنی است
همه ی کون و مکان بی کرمت می میرند

ذکرخیر

شانه گر دست تو باشد تار گیسو میشوم
دام و صیادم تو باشی بچه آهو میشوم

بسکه با نام شما افطار خود وا کرده ام
عاقبت روزی از این دیوانگی رو میشوم

ذکرخیر

ای کریم ِ دیار ِ تنهایی
خاک بوس ِ دَرَت شکیبایی

حسنی تو، حسن، حسن اما
بیشتر از سه بار زیبایی

ذکرخیر

تازه وارد هستم و نا آشنا
با کویر و بوی صحرا آشنا

عابری بی توشه ای درمانده ای
خسته و مسکین و از ره مانده ای

ذکرخیر

من خاکسار عشقم و من مجتبائی ام
من در مدار عشقم و من مجتبائی ام

مستی ز چشم من زده بیرون ز باده اش
در انفجار عشقم و من مجتبائی ام

ذکرخیر

عالم آمد به درت کاسه به تعداد گرفت
روزی اش را به خدا از تو به مازاد گرفت

سائلان خوب شناسند تو را ای آقا
سائلت هر چه که دست کرمت داد گرفت

ذکرخیر

در وصف ذات، صحبت ما احتیاج نیست
زیرا که در صفات خدا « احتیاج » نیست

باید به بال رفت و درآورد گیوه را
در بارگاه قرب تو پا احتیاج نیست

ذکرخیر

حق از زلال چشم تو ساغر درست کرد
از خاک پای تو دُر و گوهر درست کرد

ته مانده ی پیاله ی آب تو را گرفت
تا سلسبیل و چشمه ی کوثر درست کرد

ذکرخیر

چه سفره ای، چه کرم خانه ای، چه مهمانی
چه میزبانی و چه روزیِ فراوانی

چه ازدحام عجیبی یقیناً آقا نیست…
…گدایی درِ این خانه کار آسانی

ذکرخیر

چراغ و چشم رسول خدا امام حسن
به جن و انس و ملک مقتدا امام حسن

هزار بارم اگر سر جدا شود، دستم
ز دامن تو نگردد جدا امام حسن

ذکرخیر