کربلای دیگر

می شود روزی که از خون دواعش گستریم
فرش قرمز در بقیع در صحن باب المجتبی (ع)

افتتاحش هم به دست یوسف زهرا (ع) که تا
کربلای دیگری گردد برای شیعه ها

ف.س

آه سوزان

امشب به لبم ذکر حسن جان دارم
در کنج دلم کلبه ی احزان دارم

از روضه ی « لا یوم کیومِ » آقا
تا آخر عمر آه سوزان دارم

محمد فردوسی

میخانه مهتاب

گذرم بر در میخانه ی مهتاب افتاد
در سرم عطر خوش سیب و می ناب افتاد

تا که دیدم همگان ذکر حسن می گویند
باز هم مثل همیشه دهنم آب افتاد

وحید قاسمی

خوان کرم

خود را چو پرنده، ساده دیدم آقا
بر خاک تو سر نهاده دیدم آقا

سوی حرمت بال گشایم زیرا
خوان کرمت، گشاده دیدم آقا

حمیدرضا نوری

وداع

نور خدا که ضربه ز طاغوت خورده است
بس سالها ز خون جگر قوت خورده است

با مردم مدینه وداعی است جانگداز
او را که چند تیر به تابوت خورده است

سیدرضا مؤید

سفره ی محترم

ما از تو به جز کرم ندیدیم
جز سفره ی محترم ندیدیم

روزی که بقیعمان کشاندی
گشتیم ولی حرم ندیدیم

علی اکبر لطیفیان