پایگاه شعر امام حسن مجتبی (ع)

[ اشعار مدح ، مناجات ، ولادت و شهادت ]

پایگاه شعر امام حسن مجتبی (ع)

[ اشعار مدح ، مناجات ، ولادت و شهادت ]

امام مجتبی (علیه السلام) فرموده است:
پرهیزکاری در بازگشت « به سوی خدا » و سررشته هر حکمت، و شرافت هر کار است، و هر کس از پرهیزکاران به کامیابی رسید به وسیله تقوا بوده است.
(تحف العقول، ص 234)

یاسی به رنگ سبز ز گلخانه می رود
یارب! خدای درد ز کاشانه می رود

پیچیده بین چادر خاکی مادرش
بر دست ها، غریبه ای از خانه می رود

ذکرخیر

تو ای تلاوت باران به لحن آب، حسن
تو ای تجسم لبخند آفتاب، حسن

به پیش چشم تو دست سراب رو شده است
تو ای زلال ترین آیه های آب، حسن

ذکرخیر

قوتت همه شب خون جگر بود حسن جان
گریان ز غمت چشم سحر بود حسن جان

از دوست و دشمن به تو پیوسته ستم شد
مظلومی تو ارث پدر بود حسن جان

ذکرخیر

باید برای بندگی سجده هایمان

یک مسجدی به نام « حسن جان » درست کرد


ذکرخیر

یک عمر در حوالی غربت مقیم بود
آن سیّدی که سفره ی دستش کریم بود

خورشید بود و ماه از او نور می گرفت
تا بود، آسمان و زمین را رحیم بود

ذکرخیر

ای وسعت بهاری بی انتهای سبز
مرد غریب شهر ولی آشنای سبز

روح اجابت است به دست تو، بس که داشت
باغ دعای هر شب تو ربنای سبز

ذکرخیر

زان طشت پر ز لخت جگر در مقابلش
پیدا بود که زهر چه کرده است با دلش

مظلوم چون علی و به مظلومیتش گواه
آن پاره های دل، که بود در مقابلش

ذکرخیر

هنوز راه ندارد کسی به عالم تو
نسیم هم نرسیده به درک پرچم تو

نسیم پنجره ی وحی! صبح زود بهشت
« اذا تنفّسِ » باران هوای شبنم تو

ذکرخیر

ما از تو به جز کرم ندیدیم
جز سفره ی محترم ندیدیم

روزی که بقیعمان کشاندی
گشتیم ولی حرم ندیدیم

علی اکبر لطیفیان

ذکرخیر

دلم خوش است که روزی اقامه خواهم بست

نماز نافله ای گوشه ی مزار حسن (ع)


ذکرخیر