پایگاه شعر امام حسن مجتبی (ع)

[ اشعار مدح ، مناجات ، ولادت و شهادت ]

پایگاه شعر امام حسن مجتبی (ع)

[ اشعار مدح ، مناجات ، ولادت و شهادت ]

امام مجتبی (علیه السلام) فرموده است:
پرهیزکاری در بازگشت « به سوی خدا » و سررشته هر حکمت، و شرافت هر کار است، و هر کس از پرهیزکاران به کامیابی رسید به وسیله تقوا بوده است.
(تحف العقول، ص 234)

۱۳۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اشعار امام حسن مجتبی» ثبت شده است

چشمی که در مصیبتتان تر نمی شود
شایسته ی شفاعت حیدر نمی شود

چشم همیشه ابریتان یک دلیل داشت
هر ماتمی که ماتم مادر نمی شود

ذکرخیر

افتخارم همه این است گدای حسنم
شکرُ لله که من زیر لوای حسنم

آنچه دارم همه از یاریِ زهرا و علی است
آبرویی است که دارای ولای حسنم

ذکرخیر

تو مپندار که آتش زده ای بر جگرم
تو مپندار که زهر تو شده کارگرم

دل من پیش تر از پیش برافروخته بود
جگرم از اثر واقعه ای سوخته بود

ذکرخیر

ای مادری ترین پسر فاطمه، حسن
ای مجتبی ترین ثمر فاطمه، حسن

آن مقتدا که هیچ کَسَش اقتدا نکرد
با اینکه هست تاج سر فاطمه، حسن

ذکرخیر

اوج معراج نشینی من این است آقا

سفره ی روضه بگیرم دم ایوان شما


ذکرخیر

یاسی به رنگ سبز ز گلخانه می رود
یارب! خدای درد ز کاشانه می رود

پیچیده بین چادر خاکی مادرش
بر دست ها، غریبه ای از خانه می رود

ذکرخیر

قوتت همه شب خون جگر بود حسن جان
گریان ز غمت چشم سحر بود حسن جان

از دوست و دشمن به تو پیوسته ستم شد
مظلومی تو ارث پدر بود حسن جان

ذکرخیر

باید برای بندگی سجده هایمان

یک مسجدی به نام « حسن جان » درست کرد


ذکرخیر

یک عمر در حوالی غربت مقیم بود
آن سیّدی که سفره ی دستش کریم بود

خورشید بود و ماه از او نور می گرفت
تا بود، آسمان و زمین را رحیم بود

ذکرخیر

ای وسعت بهاری بی انتهای سبز
مرد غریب شهر ولی آشنای سبز

روح اجابت است به دست تو، بس که داشت
باغ دعای هر شب تو ربنای سبز

ذکرخیر