پایگاه شعر امام حسن مجتبی (ع)

[ اشعار مدح ، مناجات ، ولادت و شهادت ]

پایگاه شعر امام حسن مجتبی (ع)

[ اشعار مدح ، مناجات ، ولادت و شهادت ]

امام مجتبی (علیه السلام) فرموده است:
پرهیزکاری در بازگشت « به سوی خدا » و سررشته هر حکمت، و شرافت هر کار است، و هر کس از پرهیزکاران به کامیابی رسید به وسیله تقوا بوده است.
(تحف العقول، ص 234)

تو مپندار که آتش زده ای بر جگرم
تو مپندار که زهر تو شده کارگرم

دل من پیش تر از پیش برافروخته بود
جگرم از اثر واقعه ای سوخته بود

تو ندانی که چه ها من به دو چشمم دیدم
تو ندانی من مظلوم چه ها بشنیدم

همره مادرم از کوچه گذر می کردم
وقت رفتن که به اطراف نظر می کردم

کوچه آن روز ندانم که چرا خلوت بود
به دلم دلهره و واهمه و محنت بود

ناگهان دیدم از آن دور کسی می آید
باورم بود که فریادرسی می آید

روز شد تیره تر از شام، گل و پروانه
موقع رفتنِ از کوچه به سوی خانه

همه ی شهر مدینه سیه و نیلی شد
صورت مادرم از کین هدف سیلی شد

مادرم گفت حسن بر دلم آذر نزنی
حرفی از قصه ی امروز به حیدر نزنی


سعید خرازی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی