چراغ و چشم رسول خدا امام حسن
به جن و انس و ملک مقتدا امام حسن
هزار بارم اگر سر جدا شود، دستم
ز دامن تو نگردد جدا امام حسن
در آن زمان که نبودیم ما، ز لطف خدا
ولایت تو عطا شد به ما امام حسن
عجیب نیست مسیحا اگر شود بیمار
ز خاک کوی تو گیرد شفا امام حسن
تمام ارض و سما سفره کرامت توست
کریم کیست به غیر از شما امام حسن
فدای خُلق کریمت شوم که دشمن هم
کند ز کثرت عفوت حیا امام حسن
هزار مرتبه جانم فدای آن پدری
که کرد با تـو مرا آشنا امام حسن
ز کوه طور بـود زائر مدینه کلیم
شود به کوی تو حاجت روا امام حسن
که گفته دور بقیع تو نیست زوّاری؟
ستادهاند همه انبیا امام حسن
بـه غربتِ حرم بی چراغ تو سوگند
که هر دلی حرم توست یا امام حسن
به روز حشر که پیغمبران گرفتارند
تو را زنند خلایق صدا امام حسن
دهان و صورت و چشم و لب تو را بوسید
هزار بار رسول خدا امام حسن
همای قافِ اجابت همیشه رام کسی ست
که در حریم تو خوانَد دعا امام حسن
کریم آل محمّد کرامتی فرما
که من به کوی تو باشم گدا امام حسن
ز پایداری و صلح و سکوت و صبر تو بود
ظهور واقعه کربلا امام حسن
سکوت توست نبرد و قیام تو همه صبر
گرفت از تو ولایت بقا امام حسن
میان زخم تن و زخم دل تفاوتهاست
که زخم دل نپذیرد دوا امام حسن
نه دشمنان، به خدا خیل دوستان کشتند
تو را ز زخم زبان، بارها امام حسن
به ننگ قتل تو هر چند «جعده» شد مشهور
«مغیره» کشت از اول تو را امام حسن
روا نبود که با آن هجوم زخم جگر
تو را کشند به زهر جفا امام حسن
روا نبود تن پاک تو به دوش حسین
شود نشانه تیر خطا امام حسن
خدا گواست که مثل تو ای غریب وطن
ستم ندیده کس از آشنا امام حسن
نه جرأتی که بگریم کنار تربت تو
نه رخصتی که بگیرم عزا امام حسن
چو شمع سوخته با اشک بیصدا زوّار
ستاده دور مزارت بپـا امام حسن
چقـدر دور مـزار تـو بشنود شیعه
ز دشمنان شما نـاسزا امـام حسن
تمام ثروت «میثم» بـوَد همـان دل او
که هست هر شب و هر روز با امام حسن
غلامرضا سازگار