بخشش و جود و کرم در انحصار مجتبی ست
گردش مهر و فلک دور مدار مجتبی ست
خانه اش مهمان سرای مردم بیچاره بود
نان گرم و روی خوش اینها شعار مجتبی ست
بخشش و جود و کرم در انحصار مجتبی ست
گردش مهر و فلک دور مدار مجتبی ست
خانه اش مهمان سرای مردم بیچاره بود
نان گرم و روی خوش اینها شعار مجتبی ست
در ساحل زیبای دو دریاست ظهورت
ای هر دو جهان مست تو و ساغر نورت
افطارِ علی بوسهای از جام دو چشمت
کوثر سر ذوق آمده از مستی و شورت
نار و جنت قسیم می طلبد
شیعه خیرالنعیم می طلبد
بهر مستوری کلام الله
الف و لام و میم می طلبد
حساب می کنم امشب بزرگی کرمت را
در عرصه های خیالم مساحت حرمت را
به اذن حضرت باران ، به اذن مادرتان
نشسته ام که بگریم میان روضه غمت را
تو کریمی و منم جیره خور احسانت
جان و جانان جهان، جان جهان قربانت
دیشب گذری کردم از کوچه ی میخانه
دیدم همه مستان را دیوانه ی دیوانه
ساقیِ بلاجویان شاداب و لبِ خندان
می داد به سرمستان پیمانه به پیمانه
محتاج سفره ات همه حتی کریم ها
خوردند دانه از کرمت یا کریم ها
هر صبح عطر کوی شما می وزد به ما
مستانه می وزد به دل ما نسیم ها
مقیـم وادی غـربت، امـام غــم ها بود
غریب شـهر خودش نه! غریب دنیا بود
رهـا نمود کنیـزی به برگ ریحــانی
فدای جود و سخایش، چقدر آقا بود!
حس این جمله چه زیباست: حسن را عشق است
نقش بر عرش معلاست حسن را عشق است
مادرش فاطمه بی تاب حسین است ولی
ذکر روی لب زهراست حسن را عشق است
دل را سپرده ایم به دست کریم ها
امروز نه، ز روز ازل از قدیم ها
ما خاک پای خادمتان هم نمی شویم
دلداده تو نوح و مسیح و کلیم ها