آمدم پشت در خانه ی آقای کریم
میکشم بر سر خود خاک کف پای کریم
در این خانه ز مقدار نباید دم زد
با همه فرق کند شیوه ی اهدای کریم
من فقط آمده ام سیر نگاهش بکنم
کار من نیست سرودن ز سجایای کریم
انبیا پشت در خانه ی او صف بستند
در خود عرش بود مرتبه و جای کریم
نان این خانه به ما عزت و شوکت بخشید
به جهان فخر کنند خیل گداهای کریم
ما گدای پسر ارشد حیدر حسنیم
پس امید همه ی ماست به مولای کریم
میرود دل به همان جا که تعلق دارد
میرود پشت در خانه ی آقای کریم
امیر علوی