نا امیدی نرود دست تهی از در او
ای فقیران دلتان شاد کریم آمده است
نکند فرق به وقت کرمش دشمن و دوست
خانه هاتان همه آباد کریم آمده است
بی نقاب آمده ای کوچه؛ به این رهگذران...
...حق بده روی شما خیره شدن هم دارد
رو بگیر ای پسر با نمک حضرت عشق !
پیچش موی شما خیره شدن هم دارد
هر زمان می رود از خانه برون
فاطمه ! دود کن اسپند که چشمش نزنند
گوشزد کن به ملائک که پی رفع بلا
چار قل ختم بگیرند که چشمش نزنند
پشت در تا که خجالت نکشد سائل او
قبل از اظهار نیازش کرمت را دیده است
ندهد فرصت گفتار به محتاجِ فقیر
گوش این طایفه آوای گدا نشنیدست
صابر خراسانی