پایگاه شعر امام حسن مجتبی (ع)

[ اشعار مدح ، مناجات ، ولادت و شهادت ]

پایگاه شعر امام حسن مجتبی (ع)

[ اشعار مدح ، مناجات ، ولادت و شهادت ]

امام مجتبی (علیه السلام) فرموده است:
پرهیزکاری در بازگشت « به سوی خدا » و سررشته هر حکمت، و شرافت هر کار است، و هر کس از پرهیزکاران به کامیابی رسید به وسیله تقوا بوده است.
(تحف العقول، ص 234)

۱۴۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر امام حسن مجتبی» ثبت شده است

همه گفتند حسین و جگرم گفت حسن
سینه و دست و سر و چشم ترم گفت حسن

گوشم از بدو تولد به شما عادت کرد
مادرم گفت حسین و پدرم گفت حسن

ذکرخیر

آمدم پشت در خانه ی آقای کریم
میکشم بر سر خود خاک کف پای کریم

در این خانه ز مقدار نباید دم زد
با همه فرق کند شیوه ی اهدای کریم

ذکرخیر

سایه ی دستی میان قاب چشمان ترش
چادرخاکی زهرا بالش زیر سرش

رنگ خون پاشیده بر آیینه ی احساس او
لکه های سرخ روی گوشوار مادرش

ذکرخیر

گل کرده در زمین، کَرَم آسمانیت
آغوش باز می رسد از مهربانیت

حالا بیا و سفره مینداز سفره دار
حالت خراب می شود و ناتوانیت

ذکرخیر

بخشش و جود و کرم در انحصار مجتبی ست
گردش مهر و فلک دور مدار مجتبی ست

خانه اش مهمان سرای مردم بیچاره بود
نان گرم و روی خوش اینها شعار مجتبی ست

ذکرخیر

حالا که آسمان دم باران گرفته است
طبع سرودنم چقدر جان گرفته است

از این طراوتی که پر از عطر نام توست
دور و بر مرا گل ریحان گرفته است

ذکرخیر

مسیر عشقبازان سوی یار است
زمین عشقبازی کوی یار است

به هر جان بنگری بینی خدا را
که دائم در تجلی روی یار است

ذکرخیر

سروده دل غزلی را به رنگ چشمانت
به رنگ آبی رنگین کمانت رضوانت

دراین سپیده دمان بهار پرور عشق
نشسته مرغ خیالم درون ایوانت

ذکرخیر

در ساحل زیبای دو دریاست ظهورت
ای هر دو جهان مست تو و ساغر نورت

افطارِ علی بوسه‌ای از جام دو چشمت
کوثر سر ذوق آمده از مستی و شورت

ذکرخیر

یگانه ای و نداری شبیه و مانندی
که بی بدیل ترین جلوه خداوندی

معطل اند هزاران فرشته کاسه به دست
عسل بیاوری از آن لبی که می خندی

ذکرخیر