پایگاه شعر امام حسن مجتبی (ع)

[ اشعار مدح ، مناجات ، ولادت و شهادت ]

پایگاه شعر امام حسن مجتبی (ع)

[ اشعار مدح ، مناجات ، ولادت و شهادت ]

امام مجتبی (علیه السلام) فرموده است:
پرهیزکاری در بازگشت « به سوی خدا » و سررشته هر حکمت، و شرافت هر کار است، و هر کس از پرهیزکاران به کامیابی رسید به وسیله تقوا بوده است.
(تحف العقول، ص 234)

۴۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام حسن مجتبی» ثبت شده است

یاسی به رنگ سبز ز گلخانه می رود
یارب! خدای درد ز کاشانه می رود

پیچیده بین چادر خاکی مادرش
بر دست ها، غریبه ای از خانه می رود

ذکرخیر

تو ای تلاوت باران به لحن آب، حسن
تو ای تجسم لبخند آفتاب، حسن

به پیش چشم تو دست سراب رو شده است
تو ای زلال ترین آیه های آب، حسن

ذکرخیر

قوتت همه شب خون جگر بود حسن جان
گریان ز غمت چشم سحر بود حسن جان

از دوست و دشمن به تو پیوسته ستم شد
مظلومی تو ارث پدر بود حسن جان

ذکرخیر

زان طشت پر ز لخت جگر در مقابلش
پیدا بود که زهر چه کرده است با دلش

مظلوم چون علی و به مظلومیتش گواه
آن پاره های دل، که بود در مقابلش

ذکرخیر

پیچیده در این کوچه ها عطر عبایت
همراه با نجوای زیبای دعایت

در جام چشمان زلالت شور داری
در کیسه با خرما مگر انگور داری؟

ذکرخیر

زینبم میروم اما پسرم می ماند
بین بستر کمی از بال و پرم می ماند

گرچه من می روم اما جگری سوخته و
خاطرات غم دیوار و درم می ماند

ذکرخیر

خدا نوشته مرا تا که سینه زن بشوم
همیشه مست گل یاس و یاسمن بشوم

خدا نوشته مرا موقع گرفتاری
همیشه دست به دامان پنج تن بشوم

ذکرخیر

همیشه صبح و شبم غرق صحبت حسن است
که زنده روح من از این محبت حسن است

اگر که بی حسنم سمت دوزخم ببرید
کلید جنت من در رضایت حسن است

ذکرخیر

ای دیده گریه کن که عزای حسن رسید
داغ جگرگداز غریب وطن رسید

گلچین به هر چه بود، بر آن گل امان نداد
تا پای غارتش به حریم چمن رسید

ذکرخیر

خاک پایی از گدایان تو را حاتم گرفت

زین سبب احسان او را عالم و آدم شنید


ذکرخیر