نام تو چیست؟ گفت: به نام خدا «کریم»
از ابتدای واقعه تا انتها، کریم
مهمان شعرهای تو امشب منم چه خوب
لب های خسته جمله بسازید با «کریم»
نام تو چیست؟ گفت: به نام خدا «کریم»
از ابتدای واقعه تا انتها، کریم
مهمان شعرهای تو امشب منم چه خوب
لب های خسته جمله بسازید با «کریم»
وقتی سخن از مدینه، بعد از رسول خدا شد
احساس کردم دل من، از قالب جان جدا شد
چراغ و آینه و آب هر سه می خندند
شب و ستاره و مهتاب هر سه می خندند
منار و مسجد و محراب هر سه می خندند
علی و فاطمه و باب هـر سه می خندند
ساقی نصیب ما دو سه جرعه شراب کن
مِی نوشمان کن و همه مان را خراب کن
با دل سخن بگو کمی از زندگانی ات
وز ماجرای خود دلمان را کباب کن
همه گفتند حسین و جگرم گفت حسن
سینه و دست و سر و چشم ترم گفت حسن
گوشم از بدو تولد به شما عادت کرد
مادرم گفت حسین و پدرم گفت حسن
آمدم پشت در خانه ی آقای کریم
میکشم بر سر خود خاک کف پای کریم
در این خانه ز مقدار نباید دم زد
با همه فرق کند شیوه ی اهدای کریم
بخشش و جود و کرم در انحصار مجتبی ست
گردش مهر و فلک دور مدار مجتبی ست
خانه اش مهمان سرای مردم بیچاره بود
نان گرم و روی خوش اینها شعار مجتبی ست
نار و جنت قسیم می طلبد
شیعه خیرالنعیم می طلبد
بهر مستوری کلام الله
الف و لام و میم می طلبد
سائلی از تبار سلمانم
عاشقی اهل خاک ایرانم
مقتدایم تویی امام کریم
با تو در اوج برج ایمانم
آیا به گدای شهر جا خواهی داد؟
با دست خودت به ما غذا خواهی داد
بدتر ز جذامیان مریضی داریم
آیا تو به درد ما دوا خواهی داد