پایگاه شعر امام حسن مجتبی (ع)

[ اشعار مدح ، مناجات ، ولادت و شهادت ]

پایگاه شعر امام حسن مجتبی (ع)

[ اشعار مدح ، مناجات ، ولادت و شهادت ]

امام مجتبی (علیه السلام) فرموده است:
پرهیزکاری در بازگشت « به سوی خدا » و سررشته هر حکمت، و شرافت هر کار است، و هر کس از پرهیزکاران به کامیابی رسید به وسیله تقوا بوده است.
(تحف العقول، ص 234)

همچون گل لاله که گشته پرپر افتاد
زهر جفا باعث شد از بال و پر افتاد

دستش به دیوار است تا اینکه نیفتد
دستش به دیوار است اما... آخر افتاد

ذکرخیر

حتماً تو نیز جنس غمت فرق می کند
آشفتگی زلف خمت فرق می کند

محتاج دستهای کریمانه ات، کرم
از بس که شیوه ی کرمت فرق می کند

ذکرخیر

جمله ها داشته حرفی نزدن یعنی صبر
سفره داری وسط رنج و محن یعنی صبر

اولین آیه قرآن شما حا یا صاد
ترجمه گشته بدین شکل حسن یعنی صبر

ذکرخیر

این لرزه های زانویم از زهر کینه نیست
داغ و فراق مادرمان بی هزینه نیست

روی کبود مادر من قاتل من است
ور نه شرار، این همه در زهر کینه نیست

ذکرخیر

اشکهایش به مادرش رفته
سینه ی پر شراره ای دارد

نه! به یک طشت اکتفا نکنید
جگر پاره پاره ای دارد

ذکرخیر

زهر آتش شد و بر زخم دلی مضطر خورد
جگری سوخته را تا نفس آخر خورد

زهر سوزاند ولی بر جگرم هیچ نبود
آه از آن زخم که بر سینه ی پیغمبر خورد

ذکرخیر

آهم که آسمان مرا غرق دود کرد
اشکم که چشمهای مرا سرمه سود کرد

من روضه خوان کوچه ام و داغهای آن
همراه پاره های دل من نمود کرد

ذکرخیر

پسر فاطمه ام غصه بود بنیادم
سند غربت من این حرم آبادم

خاک فرش حرم و گنبد من تکه سنگ
صحن من پر شده از غربت مادر زادم

ذکرخیر

من خاکسار عشقم و من مجتبائی ام
من در مدار عشقم و من مجتبائی ام

مستی ز چشم من زده بیرون ز باده اش
در انفجار عشقم و من مجتبائی ام

ذکرخیر

گل با هزار ناز قدم بر چمن گذاشت
بلبل بنای مستی در انجمن گذاشت

جبرییل ، شاد آمد و در دامن رسول
قنداقه ای لطیف تر از نسترن گذاشت

ذکرخیر