ماه مبارک است و خدا بهتر از همه
در ماه خود شناخت تو را بهتر از همه
نام تو شد حسن که ببینیم بوده ای
هر لحظه هر نفس همه جا بهتر از همه
ماه مبارک است و خدا بهتر از همه
در ماه خود شناخت تو را بهتر از همه
نام تو شد حسن که ببینیم بوده ای
هر لحظه هر نفس همه جا بهتر از همه
جان می تپد از خوبی یاری که گرفتیم
آقای کریم است نگاری که گرفتیم
پاکیزه شد آیینه ی محراب سحرها
رفته غم آن گرد و غباری که گرفتیم
آسمان خنده کرد در باران، غزلش قطعه قطعه دریا شد
آیه آیه نوشت قرآن را، وَ در آفاق محشری پا شد
از حُسن نبی دو جهان، محشری آمد
آغاز گر فوت و فن دلبری آمد
ماه رمضان، عطر امام حسن آورد
با آمدنش، رایحه ی قمصری آمد
موسیقی شعر من به وجد آمد، امشب شب دیگری ست می دانم
در خانه ی وحی و زادگاه عشق، هنگامه ی محشری ست می دانم
امشب همه ی ستاره ها مشتاق، بر بام مدینه النّبی جمعند
دیوار تمام کوچه های شهر، بی تاب کبوتری ست می دانم
آماده شد سفره، کرم، خیل گداها
می آید امشب واژه واژه رمز دریا
مهمان ویژه آمده بر سفره ی ما
مهمان نباشد میزبان عرش اعلا
صدای شر شر باران شعر می آید
کسی دوباره به ایوان شعر می آید
غزل، قصیده، نمیدانم، این که در راه است
چقدر ساده به دیوان شعر می آید
چراغ و آینه و آب هر سه می خندند
شب و ستاره و مهتاب هر سه می خندند
منار و مسجد و محراب هر سه می خندند
علی و فاطمه و باب هـر سه می خندند
ای خنده ملیح به لب های تو عسل
ای ذره ذره خاک کف پای تو عسل
حالا که آسمان دم باران گرفته است
طبع سرودنم چقدر جان گرفته است
از این طراوتی که پر از عطر نام توست
دور و بر مرا گل ریحان گرفته است