پایگاه شعر امام حسن مجتبی (ع)

[ اشعار مدح ، مناجات ، ولادت و شهادت ]

پایگاه شعر امام حسن مجتبی (ع)

[ اشعار مدح ، مناجات ، ولادت و شهادت ]

امام مجتبی (علیه السلام) فرموده است:
پرهیزکاری در بازگشت « به سوی خدا » و سررشته هر حکمت، و شرافت هر کار است، و هر کس از پرهیزکاران به کامیابی رسید به وسیله تقوا بوده است.
(تحف العقول، ص 234)

۱۴۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر امام حسن مجتبی» ثبت شده است

تشنه ام تشنه ز پا تا سر من می سوزد
کار زهرست که بال و پر من می سوزد

بس که در سینه ی خود شعله ی ماتم دارم
از دم و بازدمم بستر من می سوزد

ذکرخیر

همرنگ پائیزى ولى فصل بهارى
سبزینه پوش خطّه ی زرین تبارى

جود و کرم بیرون منزل صف گرفتند
در کیسه آیا نان و خرمایى ندارى؟

ذکرخیر

دشت نگاه او را، هرگز چمن ندارد
جز وحی سبز، این گل، رختی به تن ندارد

زیبایی نگاهش، از بس که غرق نور است
آیینه از بیانش، تاب سخن ندارد

ذکرخیر


سلام ای حُسن عالمتاب، ای روح سحر سیما
سلام ای آیه ی مظلوم، ای «غم سوره ی» زیبا

سلام ای دومین خورشید، ای روشن ترین امید
بتاب ای عصمت روشن، بتاب ای عصمت زیبا

ذکرخیر

گذرم بر در میخانه ی مهتاب افتاد
در سرم عطر خوش سیب و می ناب افتاد

تا که دیدم همگان ذکر حسن می گویند
باز هم مثل همیشه دهنم آب افتاد

وحید قاسمی

ذکرخیر

دلم از وحی نگاه تو مسلمان شده است
خم ابروی شما آیه ی قرآن شده است

من غزل از تو نگویم که کمیتم لنگ ست
از کرامات تو دعبل شدن آسان شده است

ذکرخیر

مست از غم توام، غم تو فرق می کند
محو توام که عالم تو فرق می کند

با یک نگاه می کشی و زنده می کنی
مثل مسیح، نه، دم تو فرق می کند

ذکرخیر

سکوت می کنم امشب، به احترام غم تو
به یاد ناله ی غمگین و آه دم به دم تو

سکوت می کنم امشب،اگر ز ناله بر آیم
به یاد تیرگی شب، سپیده ی کرم تو

ذکرخیر

تشنه ی قطره ای از کوثر جام حسنیم
همه محتاج عنایات مدام حسنیم

به خدا شیعه و مأموم حسن بود حسین
ما غلامی ز غلامان غلام حسنیم

ذکرخیر

حسن شدی که غریبی همیشه ناب بماند
رد دو دست ابالفضل روی آب بماند

حسن شدی که سوال غریب کیست در عالم -
میان کوچه و گودال بی جواب بماند

ذکرخیر