باید مرا گلیم مسیر نگار کرد
زیر قدوم فاطمی ات خاکسار کرد
مهر تو را بهشت بخواهد نمی دهم
در ماجرای عشق نباید قمار کرد
در ماجرای عشق نباید قمار کرد
پایگاه شعر امام حسن مجتبی (ع)
[ اشعار مدح ، مناجات ، ولادت و شهادت ]
طبقه بندی موضوعی
همینکه برق نگاهش به ما رسد کافیست
صدای ما به صدای خدا رسد کافیست
جهنمی شدنم حتمی است اما باز
عنایتی ز ولی خدا رسد کافیست
عنایتی ز ولی خدا رسد کافیست
نامت دوای روح و شفابخش دردها
سردار صلح سخت ترینِ نبردها !
قطعا به یاد گردِ سرِ شانه های تو
پیچیده در هوای جهان ریزگردها
پیچیده در هوای جهان ریزگردها
در کوچه می وزند به شوقش نسیم ها
گل می کنند در نفس او شمیم ها
در دست هاش یاس و انار و کبوترست
وقتی که می رسند کنارش یتیم ها
همرنگ پائیزى ولى فصل بهارى
سبزینه پوش خطّه ی زرین تبارى
جود و کرم بیرون منزل صف گرفتند
در کیسه آیا نان و خرمایى ندارى؟
دشت نگاه او را، هرگز چمن ندارد
جز وحی سبز، این گل، رختی به تن ندارد
زیبایی نگاهش، از بس که غرق نور است
آیینه از بیانش، تاب سخن ندارد
سلام ای حُسن عالمتاب، ای روح سحر سیما
سلام ای آیه ی مظلوم، ای «غم سوره ی» زیبا
سلام ای دومین خورشید، ای روشن ترین امید
بتاب ای عصمت روشن، بتاب ای عصمت زیبا
بتاب ای عصمت روشن، بتاب ای عصمت زیبا
تشنه ی قطره ای از کوثر جام حسنیم
همه محتاج عنایات مدام حسنیم
به خدا شیعه و مأموم حسن بود حسین
ما غلامی ز غلامان غلام حسنیم
حسن شدی که غریبی همیشه ناب بماند
رد دو دست ابالفضل روی آب بماند
حسن شدی که سوال غریب کیست در عالم -
میان کوچه و گودال بی جواب بماند
کجای عهد سقیفه شکسته شمشیرت؟
که با سکوت رقم خورده است تقدیرت
تمام ارث پدر چاه های بغض آلود
وَ استخوان عذاب آوری گلو گیرت
